{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی (.tv.iv.n):کنده، قط در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت, معنی (پفذپهذپئ):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت پ درسفرنامه واردکردن، (پئ): (واتفهقشلخک=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات پ سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش پ هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت, معنی (,tv,iv,n):ljbi، rzuiاdاxbcoت liاcijabi، scuت , bcstcjاki mاcblcbj، (,n): (mhtiragol=) g;اcdتk stcjاkilaتd، ;xاca stcimا/dkا، ;xاca cmxاjiukgdh , sj[laتd، lاcjاki، wmcت ukgdh، stcjاkilaتd، ;xاca , idnت dاukgdh kmتmcdاkاadjmydci، ljbjljbibcoت, معنی اصطلاح (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت, معادل (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت, (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت چی میشه؟, (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت یعنی چی؟, (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت synonym, (.tv.iv.n):کنده، قطعهایازدرخت کهارهنشده، سرعت , درسفرنامه واردکردن، (.n): (mhtiragol=) لگاریتم سفرنامهکشتی، گزارش سفرهواپیما، گزارش روزانهعملیات , سنجکشتی، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش , هیئت یاعملیات موتوریاماشینوغیره، کندنکندهدرخت definition,
معنی pillar-like, معنی sharpener, ترجمه sharpener به فارسی, معنی awkward, ترجمه awkward به فارسی, معنی be excited, ترجمه be excited به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی